آقای کامران تکوک از فعالان ملی مصدقی کرمانشاه که دو هفته پیش با ورود افراد منتسب به اطلاعات به منزلشان و توقیف گوشی و وسائل ارتباطی، ایشان برای باز جوئی به اطلاعات سپاه احضار شده بودند، امروز بیست و دوم دیماه در پی احضار مجدد به این نهاد بازداشت شدند.
تجمع سراسری معلمان در شهرهای مختلف ایران امروز پنجشنبه ۲۳ دیماه ۱۴۰۰ آغاز شد.
این تجمع که چهارمین تجمع سراسری معلمان در دوماه گذشته بوده با درخواست اجرای کامل رتبهبندی و همسانسازی حقوق و همچنین آزادی معلمان دربند برگزار شد.
معترضان با شعارهایی همچون «معلم به پا خیز، برای رفع تبعیض»، «معلم زندانی آزاد باید گردد»، «قلم بر تفنگ غالب است» و «اجرای همترازی، بدون حقهبازی» در این تجمع حاضر شده و مطالبات خود را فریاد زدند.
مطابق فراخوانی که طی روزهای گذشته از سوی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان صادر شد معلمان و فرهنگیان تهران مقابل ساختمان مجلس شورای اسلامی تجمع کرده و معلمان در سایر شهرها در برابر ادارات آموزش و پرورش حاضر شدند.
مطالبات معلمان و فرهنگیان معترض چنانچه پیشتر در تجمعات مطرح شده بر اجرای کامل لایحه همسانسازی حقوق بازنشستگان، رتبهبندی معلمان و قانون مدیریت خدمات کشوری تاکید دارد چرا که آنها بر این باورند اجرای ناقض این لوایح «تغییری حداقلی را در معیشت فرهنگیان موجب نشده است.»
از دیگر خواستههای معلمان ایجاد امنیت شغلی، استخدام رسمی تمام بخشهای مختلف نیروی کار آموزشی، بازگرداندن سرمایههای غارتشده صندوقهای بازنشستگی، و برخورداری از بیمه تکمیلی است.
طی دوماه گذشته معلمان و فرهنگیان سراسر کشور با برگزاری سه تجمع دیگر در روزهای ۲ دی، ۱۱ آذر، و ۲۲ آذر ماه برای درخواستهای صنفی خود دست به تحصن زده بودند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان اعلام کرده است که بیتوجهی به مطالبات معلمان باعث گستردهتر شدن اعتراضات معلمان و دانشآموزان خواهد شد.
برگزاری تجمعات اعتراضی از سوی معلمان و فرهنگیان در حالی صورت میگیرد که شمار زیادی از آنها توسط نهادهای امنیتی احضار و تهدید شده و برخی از آنها با اتهامات امنیتی مواجه شدهاند.
رادیو فردا
با گذشت دو سال از شلیک دو موشک پدافند سپاه پاسداران به پرواز پیاس ۷۵۲ هواپیمایی اوکراین و جانباختن تمامی ۱۷۶ سرنشین آن، حالا ابعاد جدیدی از دروغگویی مقامهای جمهوری اسلامی درباره آن روشن شده است؛ دروغهایی که به طرز قریبی، شگفتا همچنان گفته و منتشر میشوند.
نخستین بازیگر این داستان، علی عابدزاده، رئیس وقت سازمان هواپیمایی کشوری ایران است که ساقط شدن هواپیما در اثر برخورد موشک را «از نظر علمی غیرممکن» و «شایعاتی غیرمنطقی» توصیف کرد. او حتی پا فراتر نهاد و گفت که «آمریکا به خاطر ضرر هنگفت شرکت بوئینگ طی ماههای اخیر، چنین ادعاهایی را مطرح میکند».
او البته بعدها به سبب پیشقدم شدن در پاشیدن خاک بر چشمان حقیقت، از سوی سپاهیان مورد حمایت قرار گرفت: «عزیزان ما در سازمان هواپیمایی کشوری این خبر را بر اساس دانستههای خودشان رد میکردند».
ابوالفضل شکارچی، سخنگوی ارشد نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، عصر روز واقعه، از «شایعه» اصابت موشک به هواپیمای مسافربری اوکراین به عنوان «توطئهای دیگر در جنگ روانی» یاد کرد و گفت: «کاملاً دروغ محض است؛ هیچ کارشناس نظامی و سیاسی این موضوع را تأیید نمیکند».
همزمان، حسن رضاییفر، رئیس کمیسیون بررسی سانحه سازمان هواپیمایی کشوری نیز در واکنش به انتشار تصاویری از قطعات موشک در محل سقوط هواپیما گفت: «ما در محل سایت سانحه، اصلاً هیچ قطعهای از موشک پیدا نکردیم».
مسئولانی دولتی هم، بویژه در وزارتخانه راه و شهرسازی، آستین بالا زدند و علت «حادثه» را «آتشسوزی در موتور هواپیما» و «نقص فنی» اعلام کردند.
علی ربیعی معروف به «برادر عباد»، به عنوان سخنگوی دولت حسن روحانی اما تندتر از سایر دولتیها وارد صحنه شد و حتی لب به تهدید گشود: «در آینده که مشخص شد این ادعای دروغ عاری از حقیقت است، هیچکس مسئولیت این دروغ بزرگ را بر عهده نخواهد گرفت».
دستگاه رسانهای و تبلیغاتی سپاه پاسداران پس از اعتراف به شلیک، به طور کلی، سعی کرد که فاجعه را تا حد «اشتباه یک پرسنل» تقلیل دهد. در این بحث، «میدان» و «دیپلماسی» هرکدام گوشهای از کار را برعهده گرفتند؛ آنچنانکه جواد ظریف، وزیر وقت امور خارجه در توئیتی نوشت: «من و بسیاری دیگر تأکید کردیم که تمام احتمالات، از جمله نفوذ خارجی و مداخله الکترونیکی، باید مورد تحقیق قرار گیرد. نهایتاً خطای انسانی به عنوان عامل شناسایی شد».
ایرج پزشکزاد، نویسنده و طنزپرداز ایرانی و خالق داستان «داییجان ناپلئون»، بهدلیل «ایست قلبی» در ۹۴ سالگی در لس آنجلس درگذشت.
ایرج پزشکزاد حرفه نویسندگی را اوایل دهه ۱۳۳۰ با نوشتن داستان کوتاه برای مجلهها و برگردان آثار نویسندگان نامدار دنیای ادبیات چون ولتر، مولیر و چند رمان تاریخی آغاز کرد.
رمان «دایی جان ناپلئون» معروفترین اثر داستانی او در سال ۱۳۵۵ توسط ناصر تقوایی به تصویر کشیده شد و در قالب تلویزیونی و با حضور بازیگران نامی دوران از تلویزیون ملی ایران پخش شد.
آقای پزشکزاد متولد سال ۱۳۰۶ در تهران بود و پس از تحصیل در رشته حقوق در ایران و فرانسه، به مدت پنج سال در ایران به قضاوت در دادگستری مشغول شد. سپس، به وزارت امور خارجه رفت و آخرین سمتش مدیرکل روابط فرهنگی بود.
از دیگر آثار ایرج پزشکزاد میتوان به «ماشاالله خان در بارگاه هارون الرشید» و «حاج مَم جعفر در پاریس» اشاره کرد.
فعالان عرب میگویند، حمزه سواری بر اساس ماده ۱۸۶ قانون مجازات اسلامی محاکمه شده و با حذف این ماده او باید بر اساس اعمال ماده ۱۰ قانون با برگزاری دادگاه، مجددا محاکمه شود. آنها بر این باورند که با توجه به گذراندن ۱۷ سال حبس امکان آزادی او نیز وجود دارد.
بانیان این کارزار موفق شدند به پنج زبان درباره ستمی که بر حمزه سواری رفته در رسانه اجتماعی توییتر اطلاعرسانی کنند و بنا بر آماری که در پایان دومین روز این کارزار گرفته شد، بیش از ۱۲ هزار توییت با هشتگ FreeHamzeh منتشر شده است.
***
حمزه سواری کیست؟
حمزه سواری از شهروندان اهل سنت ساکن منطقه محروم شکاره، واقع در کوت عبدالله اهواز است. او در تاریخ ۱۱شهریور۱۳۸۴ زمانی که تنها شانزده سال داشت، همراه با دو برادر معلمش و تعدادی دیگر از شهروندان عرب بازداشت و در دادگاهی ناعادلانه به اعدام محکوم شد؛ اما در نهایت حکم او به حبس ابد تغییر کرد.
«محمدعلی سواری» و «جعفر سواری»، برادران حمزه هر دو معلم بودند. آنها به اتهام دست داشتن در بمبگذاریهای خرداد سال ۱۳۸۴ اهواز بازداشت شدند. دادگستری استان خوزستان در آذر ۱۳۸۵ اعلام کرد، ۱۰ نفر از عاملان این انفجارها را پس از شناسایی و گذراندن مراحل دادگاه، به اعدام محکوم کرده است. در بامداد یک روز گرم تابستان در شهریور ۱۳۸۶ حمزه با دو برادرش برای آخرین بار وداع کرد و علیرغم ابهام در پرونده و به دست نیامدن اسناد و مدارک کافی برای اثبات اتهامات آن دو اعدام شدند.
او درباره آخرین ملاقات با برادرانش پیش از اعدام گفته بود: «لحظات وداع با برادرانم، انگار قلبم داشت از سینه بیرون میافتاد. تمام خاطرات کودکیام با محمدعلی و جعفر که در فقر در محله کوت عبدالله گذشته بود، جلوی چشمانم آمد.»
حمزه سواری تا سال ۱۳۸۸ به صورت مداوم در سلولهای انفرادی و تحت شکنجه در زندانهای شیبان و کارون اهواز زندانی بود و چندین بار درباره شکنجه زندانیان در زندانهای اهواز نامههای سرگشاده نوشت و گزارشهای مفصل ارایه کرد.
او پس از انتشار ویدیوهایی از بدرفتاری ماموران زندان با زندانیان، کتکزدنها و برهنهکردنها در نامهای بخشی از رنجی را که در ۸ سال حبس در زندان کارون برده بود، در نامهای سرگشاده روایت کرد.